گسترش اشتغال از طریق ایجاد زیرساخت یا تکمیل زنجیره‌های تولید؟

گسترش اشتغال از طریق ایجاد زیرساخت یا تکمیل زنجیره‌های تولید؟

به گزارش ندای ارومیه، وقتی صحبت از اشتغال‌زایی به میان می‌آید بخش عمده‌ای از اذهان به طور ناخودآگاه به یاد ایجاد کارخانه و کارگاه می‌افتند.

اولین مطالبه یا گلایه‌ی اهالی برخی شهرستان‌های کوچک در سطح کشور از مسئولین، نبود کارخانه و کارگاه است که به زعم آنان موجب بیکاری در محل زندگی‌شان شده.

این ذهنیت صرفا منحصر به مردم نیست و طی سالیان متمادی، بسیاری از مسئولین دولتی و نمایندگان مجلس نیز عمدتا احداث کارخانه و به طور کلی گسترش زیرساخت را در کنار پول‌پاشی به عنوان راه‌کار اصلی اشتغال‌زایی پیگیری کرده‌اند و بعضا در این مسیر با یکدیگر رقابت نموده‌اند.

ریشه‌ی تمرکز صرف بر زیرساخت و پروژه‌های عمرانی، تکنوکراسی است. البته این بدین مفهوم نیست که هر کسی صرفا از این منظر به پیشرفت و توسعه و اشتغالزایی نگریسته تکنوکرات است، اما ریشه‌ی این مشی، به این نوع نگاه و عقیده باز می‌گردد.

از سوی دیگر، چون پروژه‌های عمرانی و ایجاد زیرساخت، عینیت دارد و برای عموم مردم ملموس است، به عنوان یک امر برخودار از ظرفیت رای‌آوری لحاظ شده است.

نتیجه‌ی برخورد این‌چنینی با مقوله‌ی مهم و پیچیده‌ی اشتغال‌زایی، گسترش مناطق آزاد تجاری و ویژه، ایجاد کارخانه‌ها و کارگاه‌ها و تعدد شهرک‌های صنعتی بوده است.

حال جا دارد کسانی که خود را در هر سطحی، دلسوز واقعی کشور می‌دانند، به شکل اجمالی به این سؤالات پاسخ دهند که مناطق آزاد تجاری، از لحاظ گسترش اشتغال و کمک به تولید کشور از طریق تسهیل واردات مواد اولیه تا چه اندازه موفق بوده‌اند؟

در تعطیلی کارخانه‌ها و وجود واحدهای راکد و نیمه‌راکد و انبوهی از خط تولیدهای بدون استفاده یا با استفاده‌ی حداقلی، چه عواملی واقعا دخیل بوده‌اند؟

منطق استقرار صنعت نیازمند آب در دل کویر و صنعت پایین‌دست پتروشیمی در فاصله‌ی دو هزار کیلومتری از جنوب کشور چه بوده است؟

شهرک‌های صنعتی در چه وضعیتی به سر می‌برند؟

و نهایتا با در نظر گرفتن سؤالات مذکور، آیا امروز خلاء کشور در حوزه‌ی اشتغال کمبود زیرساخت است؟

ممکن است کسی با پاسخ به پرسش‌های فوق به این نتیجه برسد که کشور چندان نیاز به زیرساخت جدیدی در این حوزه ندارد اما اکنون سؤال مهمتری مطرح می‌شود که پس برای گسترش اشتغال چه باید کرد؟

بخشی از نیروهای اجتماعی کشور که خواستگاه آنان عمدتا گروه‌های جهادی است، راهکار اصلی گسترش اشتغال را در شناسایی زنجیره‌های تولید مزیت‌دار هر منطقه و تکمیل آن می‌دانند.

متاسفانه شناسایی زنجیره‌های تولید مزیت‌دار، تا کنون به شکل واقعی متولی خاصی نداشته و چندان با دقت احصاء نگردیده است.

انبوهی از میوجات تولید شده که در سردخانه‌ها فاسد می‌شوند یا سایر محصولاتی که در فروش با مشکل جدی مواجه‌اند گواهی بر این مدعا هستند.

این مشکل در کنار رهاشدگی برخی ثروت‌های بالقوه نشان‌دهنده‌ی عدم شناسایی زنجیره‌های مزیت‌دار در هر منطقه هستند

اگر بخواهیم به مثال‌هایی برای این موضوع اشاره نماییم، مشخصا باید به سیب آذربایجان‌غربی، هندوانه‌ی پلدشت و انبوهی از قالیبافان متضرر در روستاهای استان اشاره کرد و از طرفی به ظرفیت مورد استفاده قرار نگرفته‌ی گیاهان دارویی، ضایعات گردو و پشم دام‌های سبک اشاره کرد.

وقتی بیش از چهار مرحله از یک زنجیره‌ی تولید در یک استان معیوب و ناقص است، اصرار بر گسترش آن نمی‌تواند چندان منطقی باشد و از سوی دیگر، وقتی تمامی مراحل یک زنجیره‌ی تولید به استثناء یک مورد کامل هستند، صرفا تمرکز بر آن مورد می‌تواند میزان معتنا بهی از ثروت و اشتغال را به دنبال داشته باشد.

از آن‌جایی که این حوزه‌ی بسیار مهم متولی خاصی ندارد و در بررسی آن اقتضائات هر منطقه و حتی هر روستا باید در نظر گرفته شود، گروه‌های جهادی می‌توانند به میدان پر کردن این خلاء شتافته و با شناسایی زنجیره‌های تولید مزیت‌دار موجود و بالقوه‌ی هر منطقه به گسترش اشتغال در کشور کمک کنند هر چند بخشی از حصول نتیجه مستلزم گفتمان‌سازی در خصوص ضرورت پرهیز از نگاه تکنیک‌زده به موضوع است که اشتغال را صرفا در گرو پول‌پاشی و ساخت کارخانه و گسترش زیرساخت می‌بیند.

انتهای پیام/