آن حزب‌اللهیِ سبیلو!

آن حزب‌اللهیِ سبیلو!

هم مغضوبِ جماعت شبه‌روشنفکر است و هم مطرودِ جماعت انقلابی!

شبه‌روشنفکران که تکلیفشان روشن است و می‌دانند چرا از او متنفرند؛ هنوز هم سوزشِ شلاقِ کلماتش را بر تنِ خود احساس می‌کنند. همچنان کابوسِ نقدهای بی‌محابا و ویرانگرش، آزارشان می‌دهد. شاید در زمانه‌ی ما، هیچ‌کس مانند او، پته‌ی این جماعتِ به‌قولِ خودش «پهناور» را روی آب نریخته باشد. استثناهایی مانند جلال آل احمد هم هستند البته.

از اینها که بگذریم، بی‌اعتناییِ بی‌مبنای انقلابی‌ها به او، حیرت‌انگیز است. آن هم در شرایطی که او از نادر چهره‌های سرشناس ادبیات داستانیِ هم‌عصرِ انقلاب اسلامی‌ست که بی‌اعتنا به همه‌ی تحدیدها و تهدیدها و تحریم‌های دیکتاتوریِ شبه‌روشنفکری، به تمامی در خدمت انقلاب اسلامی قرار گرفت. نه اینکه چون «سه دیدار» را برای حضرت روح‌الله نوشته یا «با سرودخوانِ جنگ…» را برای رزمنده‌ها.

فراتر از اینها، روح حاکم بر تمامی آثارش، روح انقلاب است. بی‌قراری برای عدالت، ستیزِ مدام با ستم، تعهد نسبت به سرنوشت مظلومان، آزادگی و…

در این بی‌پناهی و سردرگمیِ فکری و فرهنگیِ حاکم بر جامعه‌ی ایرانی، #نادر_ابراهیمی یک پیشرانِ قدرتمند است.
اگر از آن سِبیلِ کلفت و ریشِ نداشته‌اش درگذریم، او یک حزب‌اللهیِ واقعی و تمام‌عیار است! باور کنید…