فتنه داخلی، مقدمه‌ای برای جنگ خارجی/ غفلت دستگاه دیپلماسی در قبال تحولات منطقه

فتنه داخلی، مقدمه‌ای برای جنگ خارجی/ غفلت دستگاه دیپلماسی در قبال تحولات منطقه

ندای ارومیه – بهزاد آهنگر؛ تحولات صورت گرفته در منطقه طی هفته‌های اخیر، اجرای این سناریو را محتمل می‌کند که برخی دولت‌های مرتجع عرب، راهبرد جنگ علیه کشورمان را دنبال می‌کنند.

سفر دونالد ترامپ به عربستان، نوع رفتار عربستان با قطر، تغییر ولیعهد در ریاض و هجمه دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات علیه سپاه پاسداران به همراه پرونده‌سازی‌های بحرین و نیز برخی تنش‌های داخلی در کشورمان، حکایت از آن دارد که کودتایی نرم علیه محور مقاومت در منطقه در حال شکل‌گیری است.

درست در چنین شرایطی است که تهران باید با هوشمندی، از یک‌سو قدرت بازدارندگی دفاعی خود را تقویت کرده و از سوی دیگر، با تقویت انسجام داخلی، مانع از آن شود که چندصدایی موجود در کشور، غربی‌ها و حامیان عبری و عربی آنها را به وسوسه بیندازد تا علیه تهران وارد عمل شوند.

خواب خرگوشی دستگاه دیپلماسی

دست‌کم در دو ماه اخیر مجموعه تحولات در مواضع آل‌سعود نشان از آن داشت که این رژیم، نوعی رویارویی نظامی با ایران را دنبال می‌کند و از فرصت حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید که شاید محدودتر از ادوار چهار ساله همیشگی باشد، حداکثر استفاده را می‌کند.

با این وجود دستگاه دیپلماسی کشورمان نه فقط از فرصت‌های موجود استفاده کافی را نبرد، بلکه با انفعال و تنها مانیتورینگ تحولات، نتوانست ابتکار عمل را در دست گرفته و قدرت ایران در اقناع دیپلماتیک حریف را به پیش ببرد. انفعال دیپلماتیک ایران، مصر را به عربستان نزدیک کرد و حتی باعث شد تا در بحران در روابط قطر و عربستان، آمریکا برنده اصلی شده و نقش میانجی را بازی کند. در واقع حتی از این گل به خودی اعراب نیز دستگاه دیپلماسی ما بهره نبرد و به‌گونه‌ای موثر رفتار نکرد.

سفر اخیر وزیر امور خارجه کشورمان به آلمان، ایتالیا و فرانسه نشان داد که تهران همچنان به‌دنبال پیگیری همان راهبرد نگاه به غرب است. راهبردی که از دهه هشتاد و در دوره‌ای که حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، پی گرفته می‌شد. با این تفاوت که تهران تلاش می‌کند با توجه به روی کار آمدن دولتی محافظه‌کار در بریتانیا و خروج این کشور از اتحادیه اروپا، ایتالیا را جایگزین انگلیس کند که البته ناگفته پیداست، وزن این دو کشور یکسان نیست.

بنابراین دستگاه دیپلماسی ایران در اوج بحران‌های منطقه، باز هم می‌خواهد روابط خود را با اروپا توسعه بخشیده و بی‌توجه به خطراتی که امنیت ملی کشورمان را تهدید می‌کند، نقشه راهی برای عبور از تهدیدات منطقه‌ای که با کودتای نرم بن‌سلمان در ریاض به اوج خود رسیده است، ندارد.

پیام اقتدار ایران، در میانه غفلت دیپلمات‌ها

با این وجود دو اتفاق مهم در هفته‌های اخیر، به‌نوعی کم‌کاری دستگاه دیپلماسی کشورمان در حوزه تحولات منطقه‌ای را جبران کرد.

اولین اتفاق، اقتدار موشکی تهران و شلیک شش موشک به تروریست‌های داعش در سوریه بود که در عمل، نقشه حمله نظامی به ایران که از سوی واشنگتن، ریاض، لندن و تل‌آویو طراحی شده را تاحدودی به عقب انداخت. شلیک این موشک‌ها در پاسخ به این وعده آل‌سعود که می‌خواهند بی‌ثباتی را به خاک ایران بکشانند، نشان داد که اگر جنگی نیابتی در داخل مرزهای کشورمان دنبال شود، تهران از همه توانایی‌های خود برای به زانو درآوردن دولت‌های ورشکسته منطقه، استفاده خواهد کرد.

اتفاق دوم نیز سقوط داعش در عراق به لطف مجاهدت‌های حشدالشعبی بود که نشان داد بسیج مردمی عراق، مانند حزب‌الله لبنان به نیرویی توانمند برای مبارزه با تکفیری‌ها تبدیل شده و این همان موضوعی است که آل‌سعود را به هراس انداخته است. سفر حیدرالعبادی به تهران و دیداری که با مقام معظم رهبری داشت نیز به افراطیون منطقه یادآوری کرد که همچنان تهران قدرت اصلی را در منطقه در اختیار دارد.

تنها راهبرد ایران، دفاع از خط مقاومت

غفلت دستگاه دیپلماسی کشورمان در قبال تحولات منطقه و همزمان اقتداری که سپاه پاسداران از خود نشان داده است، باعث شده تا آمریکایی‌ها، تحریم سپاه را در اولویت خود قرار داده و همزمان برخی عناصر در داخل کشور نیز ادعاهای شبکه‌های بیگانه علیه پاسداران انقلاب را تکرار کنند.

به تعبیر دیگر، واشنگتن به‌خوبی فهمیده است آن نیرویی که مانع از بروز جنگ علیه ایران شده و سایه جنگ را از سر کشورمان دور می‌کند، قدرت بازدارندگی سپاه و نه لبخندهای دیپلماتیک است. بنابراین آمریکا و متحدانش می‌خواهند برای کامل کردن پازل فشار بر ایران، ابتدا سپاه پاسداران را محدود کرده و سپس مبادرت به راه اندازی جنگی دیگر علیه ایران کنند.

بنابراین ناگفته پیداست که در برابر این سناریو، تنها اقدام ایران باید تقویت سپاه پاسداران، تشدید پیشرفت‌های دفاعی و به خدمت گرفتن توان دیپلماتیک کشور برای دفاع از امنیت ملی ایران باشد. هر صدایی که به اندازه کافی از محور مقاومت در منطقه و نیز تقویت سپاه دفاع نکند، در عمل به‌عنوان نفوذی دشمن، تسریع جنگ علیه ایران را دنبال کرده و خواسته و یا ناخواسته در زمینی بازی کرده که آمریکا و متحدانش آن را دنبال می‌کنند.

چه در سال ۵۹، چه در سال ۸۸ که در اولی، جنگی نظامی علیه ایران کلید خورد و در مقطع دوم تحریم‌های اقتصادی علیه کشورمان تشدید شد، در هر دو مورد، دوقطبی داخلی، بیگانگان را وسوسه کرد تا علیه مردم ایران اقدام کنند. این دو تجربه باعث شده تا در سال ۹۶، همه دلسوزان نظام به دوقطبی‌سازان هشدار دهند که نتیجه سهل‌انگاری دیپلماتیک و یا هم‌نوایی با بیگانگان علیه خط مقاومت، چیزی به جز تکرار تجربه تلخ جنگ نظامی یا اقتصادی نیست.