مطالعه موردی هزینههای سازش فلسطینیان
رهبر انقلاب در بیاناتی در حرم مطهر امام خمینی اشاره کردند که «بزرگترین درسی که امام بزرگوار به ما داد، درس روحیّه و ذهن و عمل انقلابی است؛ این را باید فراموش نکنیم. امام میراث فرهنگی نیست؛ بعضی به امام به چشم میراث فرهنگی نگاه میکنند. امام زنده است؛ امام، امام ما است؛ امام، پیشوای ما است؛ امام، در مقابل ما است. بله، جسم امام نیست، امّا سخن امام و راه امام و فکر امام و نفَس امام زنده است؛ با این چشم به امام نگاه کنید و از او بیاموزید.»
ایشان با اشاره به این موضوع بیان داشتند که «بعضی عقلانیّت را در این میدانند و میگویند که «چالش با قدرتها هزینه دارد» -[البتّه] اشتباه میکنند- بله، چالش هزینه دارد، امّا سازش هم هزینه دارد. شما ملاحظه کنید دولت سعودی برای اینکه با رئیسجمهور جدید آمریکا بتواند سازش بکند، مجبور میشود بیش از نیمی از ذخایرِ موجودی مالی خودش را در خدمت هدفها و طبق میل آمریکا هزینه کند. اینها هزینه نیست؟ سازش هم هزینه دارد. چالش اگر عقلائی باشد، چالش اگر منطبق با منطق باشد، اگر با اعتمادبهنفس باشد، هزینهاش بمراتب کمتر از هزینهی سازش است. من عرض کردم -انشاءالله بعدها [هم] صحبت خواهم کرد- اینجور نیست که قدرتهای توطئهگر و قدرتهای متجاوز به یک حدّی قانع باشند؛ ما این را در تعاملات این چند سال اخیر مشاهده کردهایم. یک حدّی را مشخّص میکنند، وقتی شما در آن حد عقبنشینی کردید، تازه یک حرف جدید مطرح میکنند، یک ادّعای جدید و یک مطالبهی جدید مطرح میکنند، شما را باز با همان فشارها مجبور میکنند این مطالبهی جدید را هم بهشان بدهید؛ و این سلسله همینطور ادامه پیدا خواهد کرد؛ این متوقّف نمیشود.»
رهبر انقلاب با تشریح مسئله انقلابی گری بیان داشتند «انقلابیگری یعنی مسئولین کشور، هدفشان را راضی کردن قدرتهای مستکبر قرار ندهند؛ مسئولان کشور، هدفشان را راضی کردن مردم، به کار گرفتن نیروهای داخلی، تقویت عناصر فعّال در داخل کشور قرار بدهند؛ این انقلابیگری است. معنای انقلابیگری این است که کشور و مسئولان، تسلیم هیچ زورگوییای نشوند، دچار انفعال نشوند، دچار ضعف نفْس نشوند؛ نه زورگویی و قلدری را از طرف مقابل قبول کنند، نه فریب او را بخورند -چون قدرتها با وجود اینکه زورگویند و قلدرند و دستشان پُر از اسلحه است، از فریب هم دریغ نمیکنند؛ آنجایی که ممکن باشد، اهل خدعه و فریب و دُور زدن و این حرفها هم هستند- اینها معنای انقلابیگری است.»
اشاره رهبر انقلاب به هزینه های سازش در برابر هزینه های انقلابی گری را می توان با توجه به چند محور مورد بررسی قرار داد، اولین مورد که تجسم آن را می توان در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا مشاهده کرد، فلسطین و سازش با اسرائیل توسط برخی از گروه های فلسطینی است، که نتیجه آن چیزی جز سر سپردگی بخش وسیعی از سرزمین های فلسطینی به اسرائیل نبود. موضوع دیگر مسئله رژیم دست نشانده پهلوی بود. هزینه سر سپردگی پهلوی به نظام سلطه چیزی جز وادادگی اقتصادی و سیاسی نبود، در عصر پهلوی خصوصا پهلوی دوم، اگر چه ایران به صورت کامل در اختیار آمریکایی ها قرار گرفت، اما با این حال فرصت هایی نیز برای ایران در نظام بین الملل فراهم نشد.
نخست؛ فلسطین آینه سازش در برابر نظام سلطه
یکی از تجربه های عینی سازش در برابر نظام سلطه را می توان تجربه فلسطین بر شمرد. از «طرح صلح راجرز» و طرح انوار سادات در ۱۹۷۰-۱۹۷۲ گرفته تا کنفرانس مادرید در سال ۱۹۹۱، پیمان اسلو در ۱۹۹۳، یادداشت شرم الشیخ اول در ۱۹۹۹، کمپ دیوید در سال ۲۰۰۰، مذاکرات طابا در سال ۲۰۰۱، طرح صلح عربی در سال۲۰۰۲، پیمان غیر رسمی ژنو در سال ۲۰۰۳، اجلاس شرم الشیخ در سال ۲۰۰۵، کنفرانس آناپولیس در سال ۲۰۰۷، مذاکرات مستقیم ۲۰۱۰ و مذاکرات سازش سال ۲۰۱۳، همه ی تلاش مدعیان سازش هدفی غیر از دفاع از مردم مظلوم فلسطین بوده است. واسطه های عربی تلاش داشتند از طریق جوش دادن یک معامله ی بین المللی برای خود اعتبار کسب کرده و ثبات حکومت های خود را تضمین کنند، غربی ها در خوش بینانه ترین حالت به دنبال یک اسم و رسم از خودشان و صهیونیست ها به دنبال مشروعیت بین المللی و سرپوش گذاشتن بر جنایاتشان بودند. از همین رو است که دستاورد سال ها مذاکره، چیزی غیر از ادامه ی شهرک سازی ها، آواره شدن بیش از ۳ میلیون فلسطینی، کشتار صدها هزار زن و کودک و تصرف کامل بیت المقدس نبود.[۱]
هزینه های سازش فلسطینیان
سازش برای فلسطینیان با هزینه های فراوانی نیز همراه بوده است، یکی از این هزینه ها را می توان در رها کردن مردم فلسطین توسط کشورهای دیگر و البته همپیمانان اولیه گروه های سازشگر عنوان کرد. همچنین از بین رفتن وحدت سرزمین های فلسطینی و گروه های فلسطینی نیز از دیگر هزینه های این سازش بوده است. نیز تعدی رژیم اشغالگر قدس به مقدسات فلسطینیان و شهرک سازی ها را نیز می توان یکی دیگر از هزینه های پرداخت شده فلسطینیان در این خصوص عنوان کرد.
۱. رهاسازی فلسطین توسط کشورهای متحد دیروز
سیاست سازش در حالی مورد پی گیری قرار گرفته است که همیشه کشورهای ثالث ضامن یا همراه با این سیاست ها بوده اند، برای مثال آمریکایی ها در ابعاد بین المللی و فرامنطقه ای و البته به صورت آشکار، و ترک ها و اعراب مصر و عربستان در ابعاد منطقه ای و البته به صورت پنهان و آشکار با سازش موافق بوده اند. اما این موضوع خود تبدیل به یکی از چالش های مردم فلسطین و مسئله سازش بوده است، به گونه ای که هیچ یک از اطراف تضمین کننده سازش تداوم همراهی خود با مذاکرات صلح و سازش را پی گیری نکرده اند و فلسطین همیشه و در دوره های حساس تاریخ تنها مانده است.
نمونههای متأخر چنین رویکردی را نیز میتوان در قهر و آشتی اردوغان با اسرائیل و حرکات سینوسی آنکارا و حزب عدالت و توسعه نسبت به موضوع فلسطین و اشغالگری رژیمصهیونیستی و یا ائتلاف اخیر ریاض و تلآویو برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران دید. جریان سازش هر وقت نیاز داشته باشد پرچم هواداری از فلسطین را بلند میکند آن هم نه برای حمایت از مردم بلکه برای امتیازگیری از غرب. اردوغان هنگامی که تلاش میکرد با فرصتطلبی از اوضاع آشفته بهوجود آمده در جریان بیداری اسلامی خود را رهبر جهان اسلام معرفی کند، کشتیهای بشردوستانه به غزه فرستاد و به دوستی با اسرائیل پشت کرد، اما همین که بیش فعالی انکارا در حوزهی بینالملل نتیجهی معکوس داد، بار دیگر به دامان صهیونیستها پناه برد. حالا این روزها در حالیکه به جوانان مبارز فلسطینی در مقابل دوربین رسانههای دنیا یکی یکی تیر خلاص زده میشود، وزیرخارجه ترکیه بهدنبال گرفتن عکس سلفی با تزیپی لیونی وزیر خارجهی سابق و بدنام اسرائیلی است.[۲]
فلسطینیان طی سالهای متمادی عربستان را به عنوان برادر بزرگتر خود قلمداد می کردند و همیشه منتظر یاری عربستان برای فشار بر رژیم اشغالگر قدس برای رهایی از انزوا و محاصره بوده اند، اما عربستان به دلیل روابط پشت پرده ای که با این رژیم داشته است، مانع از رهایی ملت فلسطین (آنگونه که قائلان به تئوری سازش به دنبال آن بوده اند) شده است. روابط پشت پرده ای که اخیرا تبدیل به روابط جلوی پرده و مناسبات آشکار سران سعودی و باقی کشورهای عربی با رژیم اشغالگر قدس شده است. به گونه ای که در جریان همین جنجال بر سر قطع روابط سعودی با قطر، لیبرمن وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بیان داشت «بحران قطر فرصت هایی برای اسرائیل (فرصت های همکاری میان اسرائیل و عرب های میانه رو علیه تروریسم) ایجاد میکند». وزارت جنگ رژیم صهیونیستی همچنین گفته «کشورهایی که روابطشان را با قطر قطع کردند، میخواهند با تروریسم مبارزه کنند. آماده همکاری با آنهاییم. توپ در زمین آنهاست. این کشورها دریافتهاند که تروریسم اسلامی، و نه اسرائیل، تهدید واقعی است» سفیر سابق رژیم صهیونیستی در آمریکا بیان داشته است «خط جدیدی درشنهای خاورمیانه کشیده شده. دیگر اسرائیل علیه کشورهای عرب نیست، بلکه اسرائیل و اعراب علیه تروریسم تحت حمایت مالی قطر هستند» هم از این رو است که بیان می شود «عربهایی که در زمان جنگ ۶ روزه ائتلافی علیه ما تشکیل داده بودند و قصد نابودی ما را داشتند، اکنون خودشان را با ما در یک کشتی میبینند. اکنون با این کشورهای عربی سنی به جز قطر در یک کشتی حرکت میکنیم و همه اینها نتیجه آن است که ما ایران را دشمن شماره یک خود میدانیم.»
فلسطینیان هزینه های فراوانی را در خصوص سازش با اسرائیل پرداخت کرده اند و یکی از این هزینه ها عدم همراهی کشورهای «ضامن» سازش شبیه به ترکیه و کشورهای عربی بوده است که روزگاری برای حمایت از فلسطین با اسرائیل وارد جنگ های شش گانه شده اند و اینک نه تنها صحبتی از فلسطین به میان نمی آورند، بلکه روابط آشکار و پنهان با دولتی برقرار کرده اند که آشکارا شهرک سازی ها را گسترش داده و بیشترین میزان تضییقات را برای فلسطینیان فراهم کرده است. این نتیجه جایگزین کردن سازش به جای مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی بوده است. این که سرنوشت فلسطین با این سیاست های به کجا منتهی شود، به طور قطع وابسته به عناصر متعددی دارد، اما آن چه محرز است، اینکه سازش هزینه های فراوان برای فلسطین داشته است.
ریاض که روزگاری در حمایت از سیاست های فلسطینیان سازشگر ضامن بقای آن ها بود، در اقدامی ناشیانه به کلی مسئله فلسطین را به تل آویو واگذار کرده است، و این دقیقا همان هزینه ای است که مردم فلسطین و برخی از گروه های سازش کار فلسطینی از تعامل و سازش پرداخت می کنند.
۲. از بین رفتن وحدت سرزمین ها و گروه های فلسطینی
یکی دیگر از هزینه هایی که سازش برای مردم فلسطین به دنبال داشته است، از بین رفتن وحدت در گروه های فلسطینی و مردم این سرزمین بوده است. سیاست های سازش گرانه قطر، ترکیه و مصر سبب شده است تا حتی در درون گروه های سازشگر و گروه های مقاومت نیز اختلافاتی صورت گیرد. اگر روزگاری صدای واحد گروه های فلسطینی این بود که رژیم اشغالگر قدس بایستی به مرزهای ۱۹۴۷ باز گردد، در همین اسناد گروه های مقاومت شبیه حماس به دلیل غلبه سیاست های قدرت هایی شبیه به ترکیه، با عقب گرد نسبت به این مسئله، این موضوع به بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ تبدیل می شود. بنابراین سازش نه تنها به معنی رها کردن گروه های فلسطینی سازشگر توسط کشورهای حامی سازش و به دلیل منافع ملی آن ها بوده است، بلکه به معنی ایجاد انشقاق بین گروه های فلسطینی و سرزمین ها نیز بوده است.
جریان سازش در این میان حتی تلاش کرده است تا مقاومت اسلامی فلسطین را نیز از مسیر اصلی خود خارج سازد و از آنها برای منافع منطقهای خود بهره بگیرد. تلاش قطر و ترکیه برای نزدیکی به سران مقاومت اسلامی حماس، همزمان با ارتباط آنها با رژیمصهیونیستی در سالهای اخیر یک نمونه از این تلاشهاست. بیجهت نیست رهبر انقلاب دربیانات اخیرشان در کنفرانس حمایت از انتفاضه، از گروههای مقاومت فلسطینی خواستند با تمرکز برهدف آزادسازی فلسطین از ورود به اختلافات داخلی کشورهای اسلامی و عربی و یا اختلافات قومی و عربی، پرهیز کنند.[۳]
به طور کلی تجربه نشان داده است که در منظومه سازش همیشه فلسطین و گروه های فلسطینی وجهه المصاله منافع ملی کشورهای سازشگر بوده است و هیچ گاه این کشور به عنوان اولویت اصلی جهان اسلام نبوده است. جز سیاست های اصولی جمهوری اسلامی ایران که در منظومه گفتمان انقلاب اسلامی تصویر و تصور می شود، تمام سیاست هایی که کشورهای سازشگر در پیش گرفته اند، در راستای منافع ملی آن ها و نه متناسب با حقوق حقه ملت فلسطین بوده است. این جریان به موضوع فلسطین با این تصور نگریسته است که در مذاکرات سیاسی با کشورهای دیگر برای تحصیل منافع ملی، تا چه اندازه مسئله فلسطین عامل امتیاز گیری و امتیاز دهی محسوب می شود و نه به عنوان موضوعی استراتژیک که ضروری است مورد توجه و اهمیت کشورهای مختلف اسلامی بدون توجه به منافع ملی آن ها قرار گیرد. بنابراین یکی دیگر از هزینه هایی که سازش برای فلسطینیان به همراه داشته است، مسئله از بین رفتن وحدت به عنوان اصلی ترین و حیاتی ترین موضوع برای رهایی فلسطین از سلطه رژیم صهیونیستی بوده است. این عدم وحدت یا در پرتو مصالحه سیاسی قدرت های «ضامن سازش» بوده است یا در پرتو دست کشیدن گروه های فلسطینی از آرمان آزادی فلسطین، که هر دو این مسائل سبب شده است که هزینه های فراوانی بر ملت فلسطین بار شود.
۳. شهرک سازی و گسترش اشغالگری رژیم صهیونیستی
نتیجه سازش قطعا توقف شهرک سازی ها و کاهش اشغالگری های رژیم اشغالگر قدس نبوده و صد البته نخواهد بود، سازش صرفا رژیم اشغالگر را بر سر موضوع اشغالگری جری تر و حریص تر خواهد کرد. سیاست های کابینه راست گرای نتانیاهو نتیجه گام های سازش گرایانه برخی از گروه های فلسطینی است که از حق مردم فلسطین کوتاه آمده اند و این نیز هر روز منجر به گام های تجاوز طلبانه دیگری شده و می شود که سرزمین های فلسطینی را هر روز نسبت به دیروز بیشتر در معرض تجاوز قرار می دهد.
پی نوشت ها:
[۱] http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=35761
[۲] http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=35761