رقم یارانه می‌تواند صد هزار تومان باشد

رقم یارانه می‌تواند صد هزار تومان باشد

 مسئله‌ی هدفمندی یارانه‌ها از همان زمان آغاز خود در دولت دهم، مناقشه‌آمیز بود، اما نکته این است که این مناقشات همچنان در دولت یازدهم ادامه دارد.این مناقشات آینده‌ی این سیاست را همچنان در ابهام نگه داشته است. این ابهام آن زمانی بغرنج‌تر می‌شود که دولت در ماه‌های نزدیک به انتخابات تمایلی به اظهارنظر یا اعمال رویه‌ای شفاف در این زمینه ندارد. بر همین اساس، برآن شدیم تا رویه و رویکرد دولت یازدهم نسبت‌به این مسئله و همچنین آینده و فرجام هدفمندی یارانه‌ها را با دکتر وحید شقاقی شهری، استاد دانشگاه خوارزمی، به بحث بگذاریم. آنچه در ادامه می‌آید، ماحصل این گفت‌وگوست.
 
نظر آقای روحانی و شخصیت‌های اقتصادی دولت ایشان درباره‌ی هدفمندی یارانه‌ها تا پیش از تشکیل کابینه‌ی دولت یازدهم و در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری چه بوده است؟ امروز نظر آن‌ها چیست؟ آیا نظر آن‌ها کاملاً تغییر کرده است؟
می‌دانید که در بحث یارانه‌ها، نظر آقای روحانی و تیم اقتصادی ایشان بر این بود که پرداخت یارانه‌ها با مکانیسم فعلی، یعنی پرداخت ۴۵۵۰۰ تومان به همه، هم موجب افزایش کسری در بودجه‌ی دولت می‌شود و هم اینکه این امر با عدالت هم‌راستا نیست. طبیعتاً قبل از اینکه ایشان کابینه را در اختیار بگیرند، نظرشان دگرگونی ساختاری در حوزه‌ی هدفمندی یارانه‌ها، حذف دهک‌های بالا و مدیریت درآمدهای حاصل از اصلاح الگوی مصرف در جهت گسترش بخش تولید بود. این نگاهی بود که هم ایشان، هم اعضای اقتصادی دولت و هم صاحب‌نظران اقتصادی منتقد روش دولت قبلی به این موضوع داشتند.
درحالی‌که عملاً بعد از تحویل دولت به ایشان، تیم اقتصادی دولت نتوانست آن اهدافی که اعلام کرده بود، محقق کند. تا همین ‌اواخر نیز این موضوع ادامه داشت. مجلس روی حذف ۲۵ میلیون نفر اصرار دارد، اما دولت نتوانسته است تاکنون بیش از سه میلیون نفر را شناسایی و حذف کند. همان‌طور که می‌دانید، از اول، دولت با شروع کار خود خیزهای مختلفی به‌سمت حل این مسئله و رفع این چالش برداشته است. در همان سه ماه اول بعد استقرار دولت این خیز برداشته شد، اما تاکنون به سرانجام نرسیده است و همچنان نیز این کش‌وقوس ادامه دارد.
دلیل عدم‌ موفقیت دولت در این زمینه چیست؟
به نظر بنده، دلیل آن بیشتر باید در بحث اقتصاد سیاسی مورد تحلیل قرار گیرد. مکانیسم اقتصاد سیاسی با مکانیسم واقعیت اقتصادی اندکی متفاوت است. هر فردی به رأی مردم نیازمند است. لذا در مواقعی مجبور است روی بحث اصول واقعی علم اقتصاد پا بگذارد. در واقع این مباحث علاوه ‌بر اینکه از مباحث اقتصاد سیاسی است، شناسایی آن نیز کار سختی است. دولت برای این کار بانک اطلاعات جامعی در اختیار نداشته است. به نظر بنده، برای این کار، اول به عزمی جدی و دوم به بانک اطلاعاتی جامعی نیاز است. طبیعتاً تبعات آن نیز باید پرداخت شود، زیرا شناسایی‌های نادرست ممکن است موجب نارضایتی شوند.
در واقع دولت بعدها به این نتیجه رسید که اگر همین روند پرداخت یارانه را ادامه دهد، با همین تورم، آرامآرام این فشار از بین می‌رود. همین‌طور که می‌بینید، درحال‌حاضر این اتفاق نیز افتاده است؛ یعنی شاید بتوان گفت ارزش این عدد الآن به پانزده هزار تومان رسیده است. اگر همین‌طور نیز پیش برود، شاید مثلاً تا دو یا سه سال آینده با این افزایش نرخ تورم اصلاً موضوعیت حذف یارانه کلاً از بین برود. حساب کنید ارزش ۴۵۵۰۰ چهار پنج سال پیش واقعاً چقدر بوده است؟ و الآن ارزش آن چقدر است؟ خود دوستان وزارت کار نیز می‌گویند ارزش آن امروز تقریباً برابر ده یا پانزده هزار تومان شده است. بنابراین عرض بنده این است که اصلاً دولت برای حذف یارانه‌ها زمان را از دست داده است. الآن دیگر ارزش این عدد به‌اندازه‌ای نیست که آن را قطع کنیم.
به نظر حضرتعالی این موضوع چقدر به بحث انتخاباتی مربوط می‌شود؟
برداشت بنده این است که سهم تبعات انتخاباتی آن شاید بیشتر از پنجاه یا شصت درصد باشد، زیرا اگر دولت‌ها واقعاً می‌خواستند، می‌توانستند در وقت محدودی بانک اطلاعاتی خود را کامل کنند و حتی تبعات عدم‌ شناسایی را بپردازند. فرضاً می‌توانستند مدت مشخص کنند، اثبات کنند و راستی‌آزمایی انجام دهند. البته دولت می‌گوید بیش از سه میلیون نفر را حذف کرده است و دلیل می‌آورد که از طرفی حذف افراد صورت می‌گیرد و از طرف دیگر متولدین جدید اضافه می‌شوند. با این‌ وجود، میانگین کلی درحال‌حاضر حذف سه میلیون نفر را نشان می‌دهد. در واقع دولت مدعی است پنج شش میلیون نفر را حذف کرده است، اما در این بین دو سه میلیون نفر اضافه شده‌اند. بااین‌حال خالص حذفیات سه میلیون نفر است. در کل به نظر بنده، این بحثی است که درحال‌حاضر از موضوعیت افتاده است. به ‌عبارت ‌دیگر، چون این عدد ارزشی ندارد، دیگر حذف شدن آن، چه حالا و چه در آینده، بی‌معنی است.
قدرت خرید مردم در این سه چهار سال اخیر تقریباً چقدر کاهش پیدا کرده است؟
اگر از اول دولت یازدهم، یعنی از سال ۹۲ حساب کنید، شاید بتوان گفت چیزی حدود شصت درصد باید کم کنیم. شصت درصد این عدد چقدر می‌شود؟ شصت درصد پنجاه هزار تومان، سی هزار تومان می‌شود. شصت درصد ۴۵۵۰۰ تومان چیزی حدود همین عدد پانزده هزار تومان می‌شود. بنابراین درحال‌حاضر قدرت یا ارزش واقعی این ۴۵۵۰۰ تومان چیزی حدود پانزده هزار تومان است.
بعضی‌ها می‌گویند این رقم باید خیلی بیشتر از این‌ها می‌بود. مثلاً ۴۵ هزار تومان، می‌توانست تقریباً هفتاد هزار تومان باشد. نظر شما در این‌باره چیست؟
نظر برخی کارشناسان روی صد هزار تومان است. به نظر ایشان دولت‌ها یا باید یارانه ندهند یا اگر واقعاً می‌خواهند این مبلغ اثربخش باشد، این عدد را باید روی صد هزار تومان بیاورند.با حذف گروهی از دهک‌ها و واقعی‌سازی حامل‌های انرژی و هدفمند نمودن این‌ها، می‌توان به این عدد دست یافت.
شما این عدد صد هزار تومان را قبول دارید؟
بنده مقاله‌ای درباره‌ی همین موضوع صد هزار تومان نوشته‌ام. طبق صحبت‌هایی که با برخی درباره‌ی این موضوع با برخی شخصیت‌ها داشته‌ایم، به این نتیجه رسیده‌ایم که این عدد الآن برای قشر نیازمند و فقیر هم بی‌معنی است. در این فاصله حامل‌های انرژی هم افزایش داشته است. از طرف دیگر، اگر دولت عزم خود را جزم کند و یک گروه از دهک‌ها را حذف کند، می‌تواند عدد این دهک را به دهک‌های دیگر اضافه و سرریز کند. بنابراین می‌تواند این عدد را تا صد هزار تومان نیز افزایش دهد. این صد هزار تومان در واقع برابر با همان ۴۵۵۰۰ تومان دولت گذشته است.
حضرتعالی با بحث حذف اختیاری موافق هستید؟
حذف اختیاری پاسخ‌گوی این مسئله نیست. دو سه باری هم این دولت تلاش کرد که حذف اختیاری صورت بگیرد، اما این تلاش‌ها نتیجه‌بخش نبود. حتی پنج شش ماه کار فرهنگی و رسانه‌ای نیز در این زمینه انجام شد، اما متأسفانه بی‌فایده بود. در کارهای این‌چنینی باید علمی، کارشناسی و منطقی پیش رفت. با روش حذف اختیاری در این موضوع نمی‌توان به نتیجه رسید.
 چرا مجلس نتوانسته است دولت را به بحث حذف دهک ملزم کند؟
می‌دانید که رضایت مردم و جامعه در این شرایط رکود اقتصادی کشور مهم است. زندگی گروهی از خانوارها واقعاً با همین عددها و رقم‌ها می‌گذرد. در واقع منافع این موضوع هم برای نمایندگان مجلس است و هم برای دولت. به‌عبارتی درحال‌حاضر حذف دهک به هر دو طرف ضربه می‌زد. به همین دلیل، نه نمایندگان راضی بودند یارانه‌های این افراد حذف شود، نه دولت راضی به انجام آن بود. لذا این موضوع ادامه‌دار شد. در واقع با اینکه در این ‌اواخر مجلس برای حذف آن ۲۵ میلیون نفر جداً تلاش کرد، آخرکار منطق دولت این بود که نتوانسته است در آن بانک اطلاعاتی خود این افراد را شناسایی کند. لذا از نظر دولت حذف این ۲۵ میلیون نفر برای سال ۹۵ مقدور نیست. به‌عبارتی دولت زیر بار این حذف نرفت، درحالی‌که اگر مجلسی که از اول دولت بود، از همان اول فشار بیشتری بر دولت آورده بود، امروز دولت نمی‌توانست به‌دلیل کامل کردن بانک اطلاعاتی خود این موضوع را به بعد موکول کند. مجلسِ وقت آن زمان دو سه سال را همین‌طور با دولت همراهی کرد و امسال به این نتیجه رسید که برای حذف ۲۵ میلیون نفر به دولت فشار بیاورد. حالا هم حرف دولت این است که زمان دهید تا بانک اطلاعات خود را کامل کنم.
به نظر شما، حال که انتخابات انجام شده حذف دهک اتفاق می‌افتد؟
برداشت من این است که دولت حسن روحانی بعد از انتخابات شروع به حذف تعداد بیشتری می‌کند و این ملاک‌ها را جدی‌تر می‌گیرد. دولت‌ها معمولاً در دوره‌ی اول خود محتاط‌تر عمل می‌کنند، اما در دوره‌ی دوم خود چهره‌ی واقعی خود را نشان می‌دهند. به‌ همین ‌دلیل فکر می‌کنم اگر این دولت یازدهم همان دولت دوازدهم باشد، حذف ۲۵ میلیون نفر را انجام خواهد داد.
بحث بعدی درباره‌ی کمبود منابع است. آیا درحال‌حاضر دولت برای پرداخت یارانه‌ی نقدی با کمبود منابع مواجه است؟
می‌دانید که نفت پیش‌فروش می‌شود و درآمد آن پیش‌خور. به‌عبارتی نفت را فروخته‌اند و عملاً درآمدهای حاصل از آن را نیز مصرف کرده‌اند. پول نفتی که فروخته می‌شود، چند ماه بعد به حساب دولت واریز می‌شود. بنابراین دولت پنج شش ماهی تحت‌فشار شدید منابع بوده است؛ به‌گونه‌ای که حتی حقوق کارمندان خود را هم هفتم تا هشتم هر ماه پرداخت می‌کرد. به نظر بنده، درحال‌حاضر این مشکل برطرف شده است. در نتیجه، مشکل تأمین منابع نیز برطرف شده است.

*انتهای متن/