دهه شصت؛ دهه ی آتش به اختیار در عرصه فرهنگ

دهه شصت؛ دهه ی آتش به اختیار در عرصه فرهنگ

انقلاب اسلامی از ٢٢ بهمن ۵٧ شروع نشد، در ٢٢ بهمن ۵٧ سلطنت پهلوی ساقط شد و در ١٣ آبان ۵٨ انقلاب اسلامی شروع شد.(انقلاب دوم)
در پی شروع انقلاب اسلامی از ١٣ آبان ۵٨، امام خمینی(ره) از قم به تهران آمدند و در جماران ساکن شدند.

اولین واکنش حضرت امام به رخدادهای هنری انقلابیون نیز در همین زمانها بوده است آنجا که حضرت امام پوستر های ساخته شده توسط دانشجویانِ تسخیر را تحسین می کنند در واقع اولین اقداماتِ فرهنگی و هنری را بعد از انقلاب، دانشجویان تسخیر داشته اند. (از جزییات آن عبور می کنم در صورت تمایل به مطالعه بیشتر می توانید به مطالب بیان شده در همین کانال مراجعه کنید).

از آبان ۵٨ تا ٣١ شهریور ۵٩، گروههای سرود انقلابی(موسیقی) پاگرفت و در همین زمان هم آوینی اولین مستند های

خوبش را در خصوص درخی مناطق محروم ساخت(سینما).
تحت تاثیر تسخیر لانه جاسوسی و سیطره ی کامل مردم بر جناح ها و جریانات سیاسی، نسل جدیدی از هنرمندان انقلابی(در همه زمینه ها) پا گرفت که مهم ترین عامل آن، اعتماد به نفسی بود که تسخیر لانه جاسوسی و ۴۴۴ روز تحقیرِ امپریالیسم قدرتمند آمریکا در جامعه ایرانی ایجاد کرد.

در ٣١ شهریور ۵٩ و در پی حمله ی رژیم بعث عراق به ایران، به یکباره سیطره ی نسل جدیدِ هنرمندان انقلابی که هنوز به گستره ی ملی نرسیده بود، تا عمق دورافتاده ترین روستاهای ایران هم رفت.

گروههای جهادی به طور مستقل در سراسر روستاهای کشور (که بسیاری از آنها برق نداشتند) اقدام به پخش فیلم های سینمایی حوزه ی دفاع مقدس می کرد، دیوارهای تمامی شهرها و روستاهای کشور که تا پیش از این در تسخیر جریاناتِ چپ بود به مهم ترین رسانه ی انقلابیون تبدیل گشت و موجی از نقاشی های دیواری و دیوار نوشته توسط انقلابیون تمامی دیوارهای دهه شصت را گرفت.

موسیقی و سرودهای انقلابی تحت تاثیر جنگ تغییر ماهیت داد و با تلفیقی از مداحی های سنتی، به سرودها و نوحه های دسته جمعی تبدیل گشت و صادق آهنگران، حسین فخری و… تمامی موسیقی دهه شصت را تسخیر کردند.

در حوزه ی سینما نسل جدیدی از سینماگران و بازیگران پاگرفت و سینما با تغییر در تمامی جزییات خود(نسبت به قبل از انقلاب) رنگ و بوی انقلاب و جنگ گرفت و کسانی چون آوینی(و دوستانش)، م .مخلباف و … ژانرهای جدیدی از سینما و سینمای مستند را عرضه کردند.

قسمتی از خانه های مردم در دهه شصت(در هر طبقه ی اجتماعی و اقتصادی)اختصاص یافت به کتابخانه ای کوچک که پر بود از کتابهای ایدئولوگ انقلاب(مرتضی مطهری) معلم انقلاب(علی شریعتی) و دیگران.

در جبهه ها اتفاقاتی در حوزه ی فرهنگ رخ داد که علوم جامعه شناسی هنوز هم بعد از گذشته سه دهه توانِ درک آنها را ندارد. تمامی رزمندگانی که به جبهه ها می رفتند دوران کودکی، نوجوانی یا جوانی خود را در عصر پهلوی گذرانده بودند، اما وقتی از جبهه ها برمی گشتند به تمامی معنا تغییر هویت داده و به هویتی جدید دست یافته بودند تا جایی که عرفا و مراجع تقلید آن عصر بارهای بارهای به احوال آنها غبطه می خوردند.
توضیح کامل دهه شصت به ساعت ها بحث نیاز دارد که در حوصله این رسانه نیست.

فرهنگ و هنر تماما به مردم سپرده شده بود و مهم ترین نکته اش این بود که وزارت ارشاد در آن دهه در دست لیبرالها (با وزیری سید محمد خاتمی) بود و اقدامات فرهنگی و هنری دهه شصت فاقد هرنوع مرکزیت رهبری بود.

امام خمینی با اعتمادی که توده های مردم داشت، با دستور نانوشته ای فرمانِ آتش به اختیار را به همه فعالان در هر گوشه ای از کشور صادر کرده بود.

این حجم بی سابقه و حیرت انگیزِ فعالیت های فرهنگی و هنری، علاوه بر فقدانِ رهبریت مرکزی(اصطلاحا آتش به اختیار بودن) یک خصلت دیگر هم داشت؛ و آن این که فاقدِ ستاره (سلبریتی) بود. در هیچ کدام از شاخه های هنری و فرهنگی نمی توان شخصی را نام برد که در آن دهه در مختصات سلبریتی ایستاده باشد.

دهه شصت، ضد هر نوع ستاره سازی در هر عرصه ای از فرهنگ و هنر بود. دهه شصت دهه ی امیرحسین فردی، صادق آهنگران، ناصرپلنگی، قره باغی، مرتضی آوینی و … بود بدون اینکه کسی آنها را بشناسد و آنها قهرمان شده باشند(به جز صادق آهنگران که به دلیل ماهیت کارش شناخته شده بود)

دهه ی شصت، دهه ی آتش به اختیار فرهنگی برای جبهه انقلاب بود، برای همین هم فضای آن دهه را انقلابیونِ پابرهنه و حاشیه نشین فتح کردند.

این فتحِ فرهنگی در حالی است که ایرانِ قبل از انقلاب صدها و شاید هزاران هنرمند(در سطح سلبریتی) داشت که همه ی آنها در پی تدبیر امام(سپردن فرهنگ و هنر به مردم و اعلامِ نانوشته ی دستورِ آتش به اختیار) در دهه ی شصت ناپدید شدند.

سیدیوسف مرادی