تحلیل های عملیات عفرین و آفت این همانی پ.ک.ک و کردها

تحلیل های عملیات عفرین و آفت این همانی پ.ک.ک و کردها


این روزها که عملیات عفرین همچنان موضوع روز اخبار و تحلیل های سیاسی است اصلی ترین موضوعی که در هیچ رسانه ای به آن پرداخته نمی شود مساله پ.ک.ک است. اساسا در تحلیل های عملیات عفرین شاهد مترادف گرفتن کردها و پ.ک.ک هستیم در حالی که مشکل اصلی در مساله پ.ک.ک است.

پ.ک.ک سمبل تمام عیار سیاسی – امنیتی شدن و استحاله موضوعی مطالبات قومی است.

پ.ک.ک در حالی خود را نماینده مطالبات سرکوب شده یک قومیت میداند که هنوز هم بسیاری از سران آن امکان مکالمه و یا نوشتن و خواندن یک متن کردی را ندارند. (برای این مساله میتوانید به İmarlı Notları مراجعه کنید و ببینید که چطور برای خواندن یک بیانیه به زبان کردی در خصوصی ترین جلسه هسته مرکزی پ.ک.ک چه مشکلاتی وجود دارد!)

این که یک گروه توانسته است تمام تلاش های هویتی یک قوم را به نفع خود مصادره به مطلوب کند ماجرایی است که باید بارها بارها مورد مداقه و خوانش قرار گیرد و تجربه ها و درس های آن برای عبرت پژوهان تاریخی قابل توجه خواهد بود.

در این میان آنچه قابل توجه تر است نقشی است که عبدالله اوجالان به عنوان چهره کاریزماتیک این گروه دارد. او در منظر جوانانی که به نام خلق کرد راهی کوهستان میشوند یک قهرمان است، مردی که از حیات خود گذشته، و اکنون در اسارت با مطالعه و نوشتن رساله و کتاب در حال تداوم مبارزه خود است. (آثاری که اوجالان تاکنون نوشته به روایتی ۱۰۰ جلد و به روایتی ۵۰۰ جلد است. کتاب‌هایی که در دوران زندان خوانده نیز همین‌طور. گفته‌اند در این سال‌های زندان ۳۵۰۰ جلد کتاب خوانده است، و این یعنی حدود ۵ کتاب در هر هفته! آثار اندیشمندان بسیاری در زمرۀ خوانده‌های اوست.) http://meidaan.com/archive/3976

این تصویری است که من از مصاحبت و مطالعه افکار دلدادگان او متوجه شدم.

اما چندی پیش در سفری به ترکیه با دو ژنرال عالی رتبه ترک برای دو فیلم مستند که از سوی کارگردان جوان کشور امین یگانه مصاحبه کرده و هم صحبت شدم.

یکی از این ژنرال ها مسئول مستقیم پرونده اوجالان و نخستین بازپرس او بود که سالها در پی او در کشورهای مختلف و کوهها و دشتها به سر برده بود. و دیگری نیز ژنرالی بود که در یونان رایزنی نظامی ترکیه را برعهده داشته. یونان در آن سالها چهارراه ارتباطی اوجالان و بسرویس های خارجی بوده است.

این خاطرات نشان میداد؛ اوجالان که یک قهرمان تمام عیار برای نسلی است و هزاران دختر و پسر جوانی شان را به پای او فدا کرده اند تنها به دلیل ممانعت سرویس های اطلاعاتی خارجی بر اثر نیاز به چند میلیون دلار پول به چه مصیبت هایی گرفتار آمده است. او در نخستین مکالماتش در زندان از آمادگی اش برای همکاری با دولت ترکیه سخن گفته بود و از این که خود را یک پیمانکار|مزدور (Taşeron) بنامد هیچ ابایی نداشته است.

او به صراحت گفته بود که من یک پیمانکارم و اگر دولتم بخواهد برای دولتم (بعنی ترکیه) کار خواهم کرد. او دراین بازجویی تاکید میکند که قدرتهای جهانی دیگر آن توان را که مستقیم در جایی درگیر شوند ندارند و برای همین از پیمانکاران استفاده میکنند!

(نکته قابل توجه این که برخی از جریان های چپ ترکیه همچنان قایل به این هستند که پس از فروپاشی شوروی پ.ک.ک در کنار سرویسهای جاسوسی مختلف با سیستم امنیتی ترکیه نیز همکاری داشته است! به عبارت دیگر در دهه ۹۰ سازمان امنیت ترکیه با ایجاد یک دوگانه کرد اسلامی (حزب الله) و کرد سوسیالیستی (پ.ک.ک) مساله کردی در کشور را به سمت برادرکشی در میان کردان میبرد. بعدها با سکته هایی که جریان کنتروگرئللا در سازمان امنیت و ژاندارمری دچارش میشود این ماجرا ناتمام باقی میماند و پ.ک.ک از کنترل میت خارج میشود.)

انتشار فیلم های مستند امین یگانه در هفته های آینده بخش های قابل توجهی از حقایق را آشکار خواهد کرد. اما میخواستم به یک نکته از زندگی مبارزاتی اوجالان که در خوانش کردی از زندگی او کمتر مورد توجه قرار میگیرد اشاره کنم.

آن هم این که اوجالان در دوران دانشجویی سمپات دنیز گزمیش اسطوره چپ ترکی بوده است. اوجالان پس از کشته شدن گزمیش به دست نیروهای امنیتی به هنگام پخش اعلامیه ای اعتراضی در حمایت از او به همراه چپ های ترک دستگیر شده و به شش ماه زندان محکوم میشود. نکته قابل توجه این است که در آن دوره کردهای جوان به دو گروه اساسی تقسیم میشوند: کردهای ملی گرا و کردهای چپ گرا. اوجالان مخالف ملی گرایی و طرفدار چپ گرایی بود. او معقتد بود که باید به همراهی چپ های ترک به سرعت به سمت یک انقلاب بلشویکی حرکت کنیم و برای همین با همین دوستان ترک خود در باغچلی ائولر استانبول نخستین کمون را تشکیل دادند. لباسها، اشیا و پولشان مشترک بود. او در آن دوره به شدت تحت تاثیر حزب کارگران ویتنام بود که چطور مردانه در برابر آمریکا ایستادگی میکنند و برای همین بعدها به هنگام تاسیس پ.ک.ک در مقابل پیشنهاد دوستانش که عنوان حزب کمونیست را پیشنهاد داده بودند تاکید کرد که باید نام کارگر در عنوان حزب بیاید و به این ترتیب حزب کاگردان کردستان تاسیس شد. شاید اگر آن روز به اوجالان گفته میشد که نیروهای او روزی با پرچم آمریکا و دلار و تجهیزات آمریکا و ناتو خواهند جنگید یکی از دو تپانچه ای که در کمونشان خریده بودند را علیه شما به کار میبرد!

?مسعود صدر|کانال مطالعات ترکیه و قفقاز