دشمن و راه‌های شناخت آن

دشمن و راه‌های شناخت آن

ندای ارومیه – امیر عظیمی // در دنیای امروز هر کسی دارای آمانها و اهداف مختلفی است و هر زمان که این آرمانها منافع افراد یا گروه‌هایی را در معرض تهدید قرار داده یا در تضاد با اهداف آنان باشد، منجر به واکنشی از جانب آنان می‌گردد که از آن به دشمنی یاد می‌شود.

در این یادداشت به شناخت دشمن، انواع آن و راه های مقابله با آن خواهیم پرداخت.

دشمن کیست؟

همانطور که در مقدمه عنوان شد، دشمن کسی است که اهدافش خلاف اهداف شما،آرمان هایش در برابر آرمان شما و اعمالش در جهت سرنگونی شماست هرچند که این سرنگونی بسته به نوع افراد و اهداف آنها متفاوت است. فلذا تمام اهداف و آرمان های والا، دشمنانی را دارند که در جهت مصون ماندن از گزند دشمنان می‌باست آگاه و هشیار بود.

لازم به ذکر است که آگاهی صرفاً به معنی اطلاع از تحرکات دشمن نیست، بلکه اتخاذ راهکارهای مناسب در جهت پیشروی در مقابل عوامل بحران‌ساز نیز می‌باشد که از مهمترین آنها “شناخت دشمن” است. بدین ترتیب، علاوه بر دفاع همه جانبه، حمله به موقع و حساب شده نیز باید بصورت تؤامان طرح‌ریزی شود که در تثبیت و حتی ارتقای موقعیت فعلی خود و اهداف اتخاذ شده مؤثر است.

شناخت و مقابله با  دشمن

مشاهده دقیق رویدادهای پیرامون و ارتقای قدرت تحلیل در ارتباط با آنها بسیار حائز اهمیت است و بدین منظور رعایت شروط زیر الزامی است:

۱- اجتناب از عبور بی‌تفاوت از هر رخداد ولو در کوچکترین سطح

ثبت تمام اقدامات و تحرکات دشمن ضروری است چرا که ممکن است موضوعی در حال فاقد ارزش و اهمیت خاصی باشد اما با گذشت زمان و تغییرات شرایط موجود، داده‌های قبلی بدون ارزش، ارزشمند شده و عبور از موانع را سهولت ببخشند.

این نکته را نیز باید به خاطر داشت که تظاهر به نادانی علی‌رغم داشتن دقیق‌ترین اطلاعات در گمراه نمودن و ایجاد اطمینان کاذب در دشمن در عمل به آنچه که برنامه‌ریزی کرده باید همواره رعایت شود.

۲- ظنّ به دشمن و عدم اعتماد به وی

همواره باید به خاطر داشت که دشمن، دشمن است، مگر آنکه خلافش ثابت شود و شکّ بر او واجب است.

 

۳- رصد تحرکات و پیش‌بینی تحرکات احتمالی دشمن و اتخاذ تدابیر لازم جهت تدوین طرح‌های مقتضی. (در این خصوص ممکن است هیچگاه پیش‌بینی‌های انجام شده محقق نشود ولی با این وجود توجه به پیش‌بینی ضرورت داشته و دارای اهمیت است.)

برای پیروزی عرصه‌های مختلف نبرد ، اعم از سیاسی، نظامی و غیره یکی از عوامل موثر در پیروزی، داشتن ابتکار عمل است.
ابتکار عمل، برنامه ریزی برای مقابله با دشمن قبل از عملی نمودن نقشه‌ی وی است.  مرور فعالیت های دشمن در گذشته و به دست آوردن الگوریتمی که دشمن مطابق با آن کار می‌کند، ضمن ایجاد امکان اخذ تصمیمات درست و برنامه ریزی و تدوین دقیق یک طرح مقابله را منجر می‌شود، همچنین دقیقاً زمانی که دشمن نقشه خود را آغاز  میکند ، نه تنها نقشه وی را خنثی می‌شود، امکان پیشروی برای شما نیز فراهم می‌گردد.

۴- عادی بودن شرایط، ترسناک است. اصولاً دشمنی که ضعیف نباشد ولی آرام و بی‌حرکت باشد قطعاً در حال تدارک برای تحقق هدفی شوم است که وی را از انجام اقدامات جزئی علیه شما باز می‌دارد.

طبق قانون دشمن همیشه دشمن است باید به یاد داشت که ساکت نشستن دشمن بی‌معناست مگر اینکه به شدت ضعیف شده باشد که در آن‌صورت باید با چند اقدام سریع و حساب شده کار را تمام کرد.
اما حالت دوم و خطرناکتر و محتمل‌تر نیز وجود دارد که آن سرگرم بودن دشمن به یک طرح قوی است که وی را از انجام اقدامات جزئی علیه شما بازداشته و یا غافل ساخته است.

۵- همیشه عقب‌نشینی دشمن به معنی پیروزی نیست. همواره این احتمال وجود دارد که عقب‌نشینی در قالب یک تاکتیک گمراه کننده به اجرا درآید تا اطمینان خاطر شما از عدم وجود تهدیدی جدی ولو در بازه زمانی مشخص حاصل کند و با حصول اطمینان از شرایط امن موجود توسط شما، ضربه‌ای مهلک‌تر از آنچه که تصمیم داشت به شما وارد کند.
در موارد مشابه می‌توان با انجام اقدام های سریع و بی هدف آنچنانی باعث اخلال در تمرکز دشمن شده و تعویق زمان اجرای برنامه وی را تا زمان کسب اطلاعات دقیق‌تر فراهم آورد.

آ»دآ

۶- مطابق آنچه که در بند۵ گفته شد، عقب‌نشینی و یا پذیرفتن ضررهای جزئی همیشه به منزله ضعف و ناتوانی نیست بلکه می‌تواند به عنوان تاکتیکی مؤثر به کار آمده و از وقوع ضررهای کلان جلوگیری بعمل آورد. فلذا فدا کردن مقطعی برخی از منافع برای منافع کلان امری عقلانی است.

بعضاً مشاهده می‌شود دشمن به طور ناگهانی و یا زمانی که در تنگنا های جزئی قرار میگیرد، شروع به عقب نشینی کند.
البته باید دقت شود تا  عقب نشینی‌های یاد شده با عقب نشینی که از روی شکست انجام می‌شود اشتباه گرفته نشود چرا که منجر به از دست رفتن فرصت‌هایی میشود که شاید دست یافتن مجدد به آن دشوار باشد. در حالت کلی اگر عقب نشینی دشمن مشکوک باشد، فوراً باید دلیل و علل آن بررسی شود چرا که ممکن است با یک اتلاف وقت جزئی، دشمن نیرویی فراتر از آنجه که دارد به دست آورد.

ناگفته نماند، احتمال این نیز وجود دارد که دشمن درصدد است با این عقب نشینی به حریف بقبولاند که وی پیروز شده و منجر شود تمام توان خود را رو کرده و تمام برگ‌برنده‌های خود را رو کند.

باید به خاطر داشت همیشه یک هدف کلان و بزرگ وجود دارد که اهداف دیگر در سایه آن هستند و به عبارتی اهداف جزئی همه در راستای  تحقق اهداف کلی هستند. هرچند بعضی اهداف وجودشان الزامی نیست ولی به تحقق رسیدن آنها تسریع در رسیدن به اهداف کلی را در پی دارد. در خلاصه باید گفت در مواردی که اهداف جزئی در خطرند و حفظ آنها باعث بروز لطمه به اهداف کلان می‌شود، برای حفظ هدف اصلی گذشت از هدف فرعی حتی به قیمت نابودی آن ضروری است .

۷- علی رغم اینکه پاسخ آفند، پدافند است، اما جست‌وجوی زمان و شرایط مناسب برای انجام آفند حین آفند، جهت زمین‌گیر کردن دشمن امری حیاتی است که در صورت انجام صحیح و به موقع آن، بسیار ثمربخش خواهد بود.

زمانی که دشمن هجمه خود را اعمال کرد همه ذهن خود را به دفاع کامل از خود متمرکز کنید و بلافاصله پس از طرح ریزی نحوه دفاع، با توجه به موارد گفته شده در بند (۱)  اطلاعتی را که از دشمن کسب نموده‌اید مرور کرده و به دنبال نقاط  ضعف وی باشید و به محض یافت نقطه ضعف کاربردی که در شرایط موجود موثر باشد، در فرصت مناسب ضربه کاری را وارد کنید که ضمن ایجاد اخلال در برنامه های از پیش تعیین شده دشمن، زمان کافی برای دفاع مستحکم تر نیز عاید شما می‌شودپیدا میکنید.

۸- مرور و بررسی چندباره هرآنچه که در بند۳ گفته شد، در آشکار شدن مواردی که از آنها غفلت شده است حائز اهمیت است.

بند بند گذشته دشمن می‌بایست مورد بررسی قرار گیرد زیرا که امکان دارد یک موضوع ساده را از قلم افتاده باشد  وآن موضوع ساده کلیدی برای غلبه بر مشکلات باشد.  کسب و مرور اطلاعات هرچند بدون ارزش خاص فوق‌العاده مهم است.

۹- مشورت با افراد مطلع که دارای تجارب مشابه هستند در کسب تجربه و تقویت قوه تحلیل مفید است.

برای انجام کارهای مهم و سرنوشت ساز بهتر است از افرادی کمک گرفته شود که  در گذشته در وضع مشابهی بوده اند و توانسته اند پیروز از میدان خارج شوند.گرچه مشورت با کسانی که  شکست خورده اند نیز خالی از سود نیست چون میتوان با آشنائی با نقاط ضعف آنها از تکرار  شکست‌های مشابه جلوگیری به عمل آورد. البته مشورت به معنای انجام گفته‌های مشورت دهنده نیست ، چرا که تنها خود شما از تمام اصل و فرع ماجرا مطلع بوده و نسبت به شرایط آن آگاهی دارید.

۱۰- آخرین بند و شاید یکی از مهمتری آنها، روشن کردن ماهیت اطرافیان است که همراه و هم‌سوی شما هستند و یا نزدیک به دشمن (البته کمتر می‌توان موضع بی‌طرف به معنای واقعی را مشاهده کرد)

آزمودن اطرافیان و چندین بار قرار دادن آنان در شرایط حساس گامی اساسی در شناخت آنهاست. تأکید بر چند مرحله آزمون به این دلیل است که احتمال دارد که فرد مورد نظر از قصد و نیت شما به هر نحوه ممکن،آگاه شده باشد و نتیجه آزمون شما فاقد ارزش لازم مدنظر گردد. لذا می‌توان با چند مرحله آزمودن فرد مورد نظر به حقانیت وی پی برد.
با آزمودن اطرافیان و جلب اعتماد شما توسط آنها ، می‌توان با سپردن امور جزئی و حتی مهم ؛ذهن خود را به هدف اصلی متمرکز ساخت و قطعاً هر چه زمان تفکر و تدبیر بیشتر باشد، رازهایی عیان می‌شوند که  باعث تسهیل در رسیدن به بند (۳) خواهند شد.

نتیجه‌گیری:

دشمن و دشمنی از زمان آدم ابوالبشر وجود داشته و دوری از گزند آن امکان‌ناپذیر است و برای مصون ماندن از بحران‌های ناشی از آن، نگاه به تاریخ، تقویت قوه تحلیل، استفاده از تمام ابزارهای در دسترس و انتخاب صحیح اطرافیان لازم و ضروری است.