نقدی بر طرح یکسازن سازی مزار مطهر شهدا

نقدی بر طرح یکسازن سازی مزار مطهر شهدا

ندای ارومیه – از خلأهای مشهورِ این عصر در حوزه‌ی فرهنگ، فقدان هویت معماریِ ویژه‌ی آن است. این مهم در مقایسه با ادوار و اعصار پیشین، مشهود است. امروز از عصر قاجار، ابنیه و کاخ‌ها و خانه‌هایی با مشخصات معماری ویژه‌ی آن دوره بر جای مانده. از روزگار پهلوی‌ها هم نمادهایی مانند برج آزادی و… موجود است.

در زمانه‌ی انقلاب اسلامی، اما جریان معماری، گرفتار تشتت و سردرگمی‌ست. هیچ فکر ویژه‌ای برای سامان دادن به معماری شهرها به چشم نمی‌خورد. هرچه هم باشد، جز تقلا برای تشبّه به معماری اروپا و امریکا نیست. تشبهی کاریکاتوری البته.
با همه‌ی اینها، برخی رویدادهای معمارانه در دوره‌ی انقلاب اسلامی رخ داد که می‌توانست به عنوان نشانه‌های معماری عصر جمهوری اسلامی مطرح شود. نمونه‌ی درخشانِ این رویدادهای معمارانه را در #گلزارهای_شهدا دیدیم. ترکیبی هنرمندانه و جهت‌دار و فکرشده که توسط مردم و بدون دخالت هیچ فکر مهندسی‌شده‌ی دیگر تکوین یافته و تثبیت شده بود. مشخصه‌های خیره‌کننده و ویژه‌ی حاکم بر فضای گلزارهای شهدا، نوید تولد یک پدیده‌ی معماریِ منحصربفرد را می‌داد.
اما مع‌الاسف، بوروکرات‌های چنبره‌انداخته بر فرهنگ و دکوراتورهای ظاهرالصلاح، با کج‌فهمی و بدفهمی و بی‌سوادیِ فرهنگی و تاریخی، این معماری باشکوه را برچیدند تا عصر انقلاب اسلامی، همچنان عصرِ بی‌نشانه و نمادِ معمارانه باشد!
با کمی تعقل و کنار گذاشتن نخوتِ مدیریتی، می‌شد این بنای بی‌بدیل را تبدیل به یک نشانه‌ی ابدی و البته قابل تکثیر برای انقلاب اسلامی کرد.
حالا، از گلزارهای شهدا با آن ظرفیت معماری عجیب، چیزی جز سریالِ سنگهای تیره‌ی بی روح باقی نمانده. بنایی شبیه به و بلکه پایین‌تر از بنای مزار امواتِ غیرشهید.
*روح الله رشیدی